دلم گرفته خیلی زیاااااااد ?
چرا؟ ? نمیدونم چرا. شاید چون عمرم داره عین ابرو باد میگذره. شایدم چون از آرمانهام خیلی فاصله دارم.
کل کتابهای دنیا موندن و من نخوندمشون هنوز.
بندگی، که اصلا حرفش رونزن. من و بندگی خدا؟ هیهات از این آرزوی دست نیافتنی.
مرتضی رو دو سه سالی هست که ندیدم.
در هر صورت دلم خیلی خیلی گرفته.
به قول علی فرهانی: دیگر نه آرزوی رند حافظ و نه رویای قلندرِ عطار شدن ندارم. همین که در این زمان باقیمانده معصومیت از دست رفته را بجویم کافیست. ?